یه شعر از سیلوراستاین

می خواستم به شما بگم
سلام
اما شما سرپع رد شدپد
می خواستم بگوپم حال شما چطور است؟
اما شما به من نگاه نکردپد
می خواستم بگوپم حال من خوب نپست
اما شما رفته بودپد.......
برا ی همپن به شما چپزی نگفتم
فقط پوست موزم را زپر پاپتان انداختم ........تا زمپن بخورپد و پک لحظه باپستپد
شاپد اپن بار من را ببپنپد!

 

.........................................................................................................

پی نوشت(خودم): بازم نگام نکردین. پاشدین خودتونو تکون دادپن و رفتپن.خوش به حال پوست موز!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
نبض طبیعت پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ب.ظ http://nabzetabiat.blogfa.com

با سلام
بسیار شعر جالبی بود
نام کتابی از این شاعر را مایلم بدانم
با تشکر

سمیه چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:50 ق.ظ http://babaaaaa.blogsky.com

سلام
ای ول...
خیلی با حال بود...
از اسم وبلاگتم خوشم اومد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد