دجله یا فرات؟

به سیر حرکت تاریخ از کوههای آرارات تا خلیج فارس می اندیشم  . و دو رود
باستانیی که سرچشمه و سرمنزلشان یکی است اما راههای متفاوت دارند.
و به حوادث واقع شده در حاشیه آن دو (که در متن تاریخ بوده اند) میاندیشم 
آن چنان که استاد شریعتی گفت. 
اما ما کجاییم؟ بر کدام نقطه سرزمین تاریخ ایستاده ایم؟ ...
می گویند عصر ما عصر مرگ ایدئولوژی هاست.  می گویند عصر زندگی موزاییک وار
است. می گویند( و راست هم می گویند) دوره قیصر بازی و انقلابی بازی و چریک بازی
و کلا دوره ی بازی به سر آمده . تعصب  و  فریاد و شهادت(مرگ) جای خود را به تساهل و تسامح و گفتمان  داده . در دوران ما همه چیز نسبی است حتی نور خورشیدی که بر سرمان می تابد. در دوران ما همه راست می گویند ؛خلافش هم هیچگاه ثابت نخواهد شد. در دنیای امروز همه با هم خوبند. گرگ و گوسفند با هم تفاهم نامه امضا می کنند و کسی تعجب 
نمی کند. اصلا خوب و بد مطلق وجود ندارد چون همه چیز نسبی است.
عصر ماهواره و اینترنت . عصر سرعت سرسام آور. عصر رسانه ها : انفجار اطلاعات.
اما در دنیای ما * اطلاعات* خنثی هستند. میلیارد ها بایت information بیهوده
و بی رنگ و لعاب. از در و دیوار اطلاعات بر سر ما می بارد- اطلاعاتی که چند ثانیه قبل
از آن سوی دنیا ارسال شده - بی آنکه احساسی در ما برانگیزد...
من فکر می کنم ما آدمهای این دوره از تاریخ  نه بر دجله سواریم و نه بر فرات. بلکه پا
در گل مانده در دلتای میان آندوییم. بی هیچ رغبتی به شر یا خیر. و گاهی خیال می کنم 
ما هیچگاه به دریای الهی قیامت نمی رسیم. زائده هایی بر گونه خلقت شده ایم!!
و دلیلش( علاوه بر ظالمان همیشگی تاریخ) متفکران دلسوز احمق نسلهای پیشینند که بی آنکه بر کیفیت حیات *انسان* بیاندیشند راه را بر افزایش کمیت *آدمزاده* گشودند. تا شش میلیارد آدم زنده در هم بلولندبی آنکه بدانند برای چه زنده اند و چه می کنند.
و اکنون - بی توجه به اصل عدم قطعیت- باید چاره ای قطعی اندیشید. چون با این روند
همگی خسر الدنیا و الاخره خواهیم شد.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد